واس خاطر چشات از همه چیم گذشتم حرومت لعنتی تو رفتی ..


دلم واست تنگ شده

دلتنگی

تو رفتی رد پایت در دلم ماند

شکوه خنده هایت در دلم ماند

دلم را با سحر خوش کرده بودم

غروب ماجرایت در دلم ماند

شریک دردهایم بودی اما

غم بی انتهایت در دلم ماند

هزارویک شبم چون باد بگذشت

طنین قصه هایت در دلم ماند

سپردی سرنوشتم را به پاییز

بهار باصفایت دردلم ماند

علی رغم سکوت ساده من

سفر کردیصدایت در دلم ماند

وحالا مثل یک رویای برفی

تو رفتی رد پایت در دلم ماند

 

نوشته شده در پنج شنبه 1 تير 1391برچسب:,ساعت 1:20 توسط اشکان| |


Power By: LoxBlog.Com